همه ما از اخلاق و روحیه پهلوانی در زندگیمان شنیده ایم اما آیا در هر جایی ما باید با اخلاق و روحیه پهلوانی و حتی با گذشت و عدم ظلم رفتار کنیم؟ یا مواقعی هم می توانیم مصلحتی پیدا کنیم و روحیه پهلوانی و رفتار انسانی را کنار بگذاریم؟ آیا اتکا به اخلاق در هر لحظه زندگی لازم است یا استثنائاتی هم وجود دارد؟ قبل از پاسخ به این سوال باید با چهارچوب روحیه پهلوانی و اخلاق الهی انسانی آشنا شویم.
در دنیای امروز روحیه اخلاقی و پهلوانی، نوری است که بر تاریکی های زندگی انسان میتابد و میتواند او را از ورطه خودخواهی، خشونت و بیهدفی رها کند. این روحیه، نه تنها به انسان شخصیت می دهد، بلکه مسیر رشد معنوی و اجتماعی او را هموار می سازد. در جهانی که منفعت طلبی و بی تفاوتی در حال گسترش است، انسانِ اخلاقمدار و جوانمرد، مانند فانوسی در ظلمتها میدرخشد.
قرآن کریم، در موارد بسیاری انسان را به رعایت اخلاق، گذشت، مهربانی، ایستادگی در برابر ظلم و احترام به کرامت انسان ها فرا خوانده است. چنان که خداوند در سوره فصلت میفرماید: «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ»(فصلت/۳۴)؛ بدی را با نیکی دفع کن که ناگهان آن که با تو دشمنی دارد، چون دوستی صمیمی خواهد شد. این آیه می فرماید که: «اخلاق نیکو، حتی می تواند دشمنی ها را به دوستی تبدیل کند و زندگی را از خشونت به مهربانی سوق دهد.»
در نگاه اهل بیت علیهم السلام، پهلوانی نه تنها به قدرت بدنی نیست، بلکه جوهره آن در کنترل خشم، دفاع از مظلوم، گذشت در هنگام قدرت و صداقت در رفتار و گفتار است. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در کلامی نورانی میفرمایند: «اشجع الناس من غلب هواه»؛ شجاع ترین مردم کسی است که بر هوای نفس خود غلبه کند. این جمله، تعریف حقیقی از پهلوانی است. چرا که پهلوان واقعی، کسی است که در برابر وسوسه ها، دروغ، طمع و خشم ایستادگی می کند، نه فقط در میدان نبرد.
در میدان زندگی، آزمون های اخلاقی هر روز در پیش روی ما قرار می گیرند؛ گاه در قالب یک تصمیم مالی، گاه در رفتار با خانواده، گاه در قضاوت درباره دیگران. در همه این موارد، آن که از اخلاق و روحیه انسانی بهره مند باشد، آرامش درونی و رضایت الهی را کسب می کند. سخنی هست که می گوید: «اَلمُؤمِنُ یَحتَمِلُ الأذى وَلا یُؤذی»؛ مؤمن، آزار را تحمل می کند ولی آزار نمی رساند. این سخن از والاترین مرحله اخلاقی دارد که انسان، در برابر سختی ها صبر می کند اما خود عامل سختی دیگران نمی شود.
در تاریخ ما، پهلوانان واقعی نه در زور بازو، بلکه در جوانمردی و وفاداری و اخلاق خوش درخشیده اند. مگر نه آن که حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و در رأس همه، حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام نمونه های درخشانی از روحیه پهلوانی و انسانی اند؟ ایشان در کمال وفاداری، ادب، شهامت و ایثار جان خود را در راه حق نثار کردند اما در برابر دشمن هم حرمت انسانیت را فرو نگذاشتند.
سعدی شیرازی، حکیم بزرگ اخلاق، اینگونه روحیه انسانی را در شعرش میسراید:
بنیآدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
اگر روحیه انسانی و اخلاقی در جامعه گسترش یابد، دیگر ظلم، تبعیض، فقر، جنگ و بی عدالتی جایگاهی نخواهد داشت. جامعه ای که هر فرد در آن، خودش را مسئول درد دیگران بداند، جامعه ای پویا، سالم و آگاه خواهد بود. البته ناگفته نماند انسانی می تواند با یک بی اخلاقی عضوهای بی شماری را به درد آورد و اصلا خود اخلاق را زیر سوال ببرد. یعنی دردمند شدن فقط برای اعضا و جوارح انسانی نیست بلکه می تواند برای انسانیت انسان هم باشد.
قرآن کریم، همواره انسان را به بر و نیکی و مهربانی فرا می خواند. در سوره بقره آمده است: «لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ… وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى…»(بقره/۱۷۷) نیکی آن نیست که صورت ها را به سوی مشرق یا مغرب کنید، بلکه نیکی حقیقی، ایمان به خدا و انفاق به نیازمندان است. نیکی یعنی تعهد به انسانیت، احساس درد دیگران و اقدام برای بهبود آن.
در اوج سختی ها، پایبندی به اخلاق، نشانه عظمت روح انسان است. رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله در جنگ ها هم حقوق اسیران و دشمنان را رعایت می فرمود و هرگز بر کسی ظلم روا نمی داشت. آن حضرت فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛ من برانگیخته شده ام تا فضائل اخلاقی را به کمال برسانم. بنابراین اخلاق، هدف نهایی بعثت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله است، نه ابزار موقتی برای آرامش اجتماعی.
جوان مردی و اخلاق، در روابط خانوادگی و دوستانه هم ریشه دارد. در حدیثی از امام علی علیهالسلام آمده است: «اِذا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْرًا لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ»؛ وقتی بر دشمن خود توان یافتی، گذشت از او را شکرانه این قدرت قرار بده. گذشت، والاترین جلوهی اخلاق در هنگام قدرت است و این، همان جایی است که انسان می تواند خدا را در رفتار خود تجلی دهد.
این شعر بیانگر حقیقتی است که انسان بر سر دو راهی انتخاب دائمی قرار دارد؛ اگر اخلاق و جوانمردی را برگزیند، به مراتب بالا میرسد، و اگر خودخواهی و ظلم را انتخاب کند، به ورطهی پستی فرو میرود.
دنیای امروز، بیش از هر زمان دیگر، تشنهی اخلاق و پهلوانی است. سیاستمداران، تاجران، دانشمندان، هنرمندان، همه اگر خُلق انسانی داشته باشند، دنیا به جای بهتری بدل خواهد شد. نه پیشرفت مادی، نه تسلط بر طبیعت و نه ثروت اندوزی، هیچ یک نمی تواند جایگزین اخلاق شود. امام باقر علیهالسلام فرمودند: «اَلتَّقْوى رَأْسُ کُلِّ خَیْر»؛ تقوا (پرهیزکاری) سرچشمه هر خیر است.
مهم تر آنکه، حفظ روحیه انسانی و اخلاقی تنها در شرایط عادی نیست؛ بلکه در سختترین لحظات زندگی نیز باید پایدار بماند. در هنگامه خشم، در اوج قدرت، در زمان فقر، هنگام خیانت دیگران یا بی عدالتی، باز هم انسان مؤمن باید ارزش های انسانی را فراموش نکند. این همان چیزی است که خداوند در قرآن به آن تأکید میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»(مائده/۸)؛ دشمنی گروهی باعث نشود که عدالت را رعایت نکنید؛ عدالت بورزید که آن به تقوا نزدیکتر است.
باید اذعان کنیم که انسان اگر خود را تنها موجودی در خدمت منافع شخصی بداند، به بی راهه خواهد رفت. اما اگر خویش را خلیفه الهی، امین حق، یار مظلوم و دشمن ظلم بداند، هم زندگی اش معنا می یابد و هم مرگش جاودان می شود. روحیه اخلاقی و پهلوانی، نه یک انتخاب ساده، بلکه مسئولیتی الهی است که بر دوش هر انسان مؤمن نهاده شده است.
در کل رعایت آداب اخلاقی که در دین اسلام برای انسان دستور داده شده است، بیش از هر چیزی به نفع خود انسان و در راستای کمال اوست و چه چیزی بالاتر از کمال و خدایی شدن برای یک انسان متصور است؟ یعنی اولین کسی که از رعایت آداب و دستورات اسلامی و اخلاقی نفع می برد، خود انسان است که باعث رشد او می شود.. هر نهی و پرهیزی نیز به سود انسان است و خداوند میخواهد بندگانش با قدم در راه تعیین شده به آرامش و آسایش دنیایی و آخرتی برسند.
اینکه ما در صبر آزموده شویم بهتر است تا در خجالت زدگی و بی آبرویی؛ رعایت آداب اخلاقی در دین اسلام و قرآن به منزله یکی از اصول بنیادی برای رسیدن به کمال انسانی و آرامش در زندگی مطرح شده و خداوند متعال با نازل کردن آیات و ارسال پیامبران، انسان ها را به سوی رفتارهای نیکو و اخلاقی هدایت کرده است. در واقع، رعایت این آداب بیشتر از نفع جامعه، به نفع خود فرد است و او را در مسیر رشد و تعالی قرار می دهد.
قرآن می فرماید، راه برای کسی که تقوا دارد باز میشود: «و مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا»(طلاق/۲۰) قرآن کریم در آیات متعددی به اهمیت اخلاق و آداب نیکو اشاره کرده است که هدفش تربیت و آرامش برای انسان است. همچنین می فرماید: «و نیکوکار باشید، زیرا خدا نیکوکاران را دوست دارد.»(بقره/۱۹۵) و در سوره آلعمران، آیه۱۳۴ میفرماید: «وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»؛ این آیات به وضوح نشان می دهد که خداوند بر نیکوکاری تأکید دارد و این رفتارها به نوعی سبب جلب محبت الهی میشود.
علاوه بر این آیات و دستورات الهی نشان می دهد که رفتارهای اخلاقی میتواند به تقویت کمال انسانی کمک کند. در کل هر دستوری که در قرآن و روایات آمده است، از اهمیت اخلاق، آداب، عدالت، صبر گرفته تا پرهیز از رفتارهای ناپسند در جامعه سبب برکت و آرامش در زندگی انسان میشود.
زندگی با رعایت آداب اخلاقی در هر حالی و در مقابل هر کسی به نفع خودمان است و نمی توانیم با توجیهاتی مانند اینکه در مقابل دشمن است یا به ضرر دشمن است و دیگر کارها، آن را جایز بشماریم. برای نمونه در صدر اسلام وقتی دیده میشد مسلمانان به دشمنان فحش می دادند، پیامبر صلیاللهعلیهوآله بهشدت آنها را نهی کرده و می فرمودند: «فحش دادن شایسته یک مسلمان نیست.» یعنی کار غلطی که حتی برعلیه دشمن است هم آثار سوئی برای انسان دارد.
اینجا حرمت انسانیت دشمنان مدنظر نیست، بلکه یک خطا برای مسلمان در هر حالی عیب است. نمونه دیگر، بیانی است که بعضی افراد از آن برای برخی مقاصد استفاده می کنند که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «هرگاه پس از من شبهه افکنان و بدعت گزاران را دیدید، آشکارا از آنها بیزاری جویید و به آنان بسیار ناسزا گویید و درباره شان افشاگری کرده، عیب شان را بگویید و با آنها مباهته کنید (تهمت بزنید) تا به تباه کردن اسلام طمع نکنند…» این روایت سوای اینکه بد معنا شده است با سیره ایشان و شخصیت مسلمانی منافات دارد.
یعنی برای یک مسلمان فحش دادن و تهمت زدن زیبنده نیست در هر موقعیت و زمان و مکانی که باشد. این موارد قبل از آنکه به دشمن آسیب بزند به مسلمانی ما آسیب می زند. پس رعایت امر و نهی دینی منافع بی شماری برای ما و بعد از آن برای جامعه ما دارد.
با توجه به سخنان و استدلال های بالا به این نتیجه می رسیم که رعایت اخلاق و آداب مسلمانی و پهلوانی اول می تواند حال خودمان را در هر زمان و مکانی خوب کند و مصلحتی وجود ندارد که بگوید بی اخلاقی کن تا پیروزی شوی یا دیگران مطیع تو شوند. شاید در صبر و رعایت اخلاق در هر مسئله معنوی، مادی، فرهنگی، اعتقادی، سیاسی، نظامی و… به ظاهر دچار لطماتی بشویم اما هرچه باشد بیشتر از حیوان شدن انسان به ما ضربه نمی زند.
امروز در رفتارهای سیاسی و نظامی هم باید به این موضوع توجه کنیم و قائل به رعایت اخلاق باشیم در سیاست باشیم. حتی اگر دشمنی نابهکار در مقابل مان قد علم کرد. حتی لازم نیست دنبال اثبات خودمان باشیم بلکه توجه به انسانیت مان و حال مان کافیست که ما را در هر مرتبه ای به رعایت ضوابط اخلاقی و الهی بکشاند و در بالاترین مقامات اخلاقی قرار بدهد. الگوی ما پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهم السلام هستند که رنج ها و زجرهای زیادی را تحمل کردند، به شهادت رسیدند و خانواده ایشان به اسارت رفت و دچار سختی های بی حدی شدند اما از اخلاق الهی و انسانی فاصله نگرفتند.