ارتباط کشور پادشاهی و امیر نشین قطر و اخوانالمسلمین ریشههای تاریخی، سیاسی و رسانهای دارد و پیچیدگیها و نوسانهای خاصی هم در آن دیده میشود.
در این یادداشت کوتاه، برآنیم تا ارتباط قطر با اخوان المسلمین را بررسی نماییم و ببینیم با تمام همکاری وسیعی که ترامپ با قطر دارد ، آیا طرح تروریستی اعلام کردن اخوان المسلمین از سوی ترامپ، تا چقدر می تواند تحقق یابد؟
بنابراین باید ملاحظه شود که ارتباط دولت قطر با اخوان المسلمین چه سابقه و صبغه ای دارد ؟
1 – ریشههای تاریخی حمایت قطر از اخوان المسلمین
از دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، که مصادف با ریاست جمهوری جمال عبدالناصر بود، تعدادی از اعضای اخوان المسلمین که در مصر تحت فشار قرار گرفتند، به قطر مهاجرت کردند.
این مهاجران بعدها در نظام آموزشی، دینی و اداری قطر نقش مهمی یافتند، این حضور اولیه، زمینهای برای رابطهای نزدیکتر میان دو طرف ایجاد کرد، قطر آن زمان تازه در حال شکلگیری ساختارهای آموزشی و دینی بود، و اخوانیها کمک مؤثری در این زمینه ، از خود بروز داده اند و چهرههای اخوانی در وزارت خانه ها، آموزشوپرورش، نهادهای مذهبی و دانشگاهها جایگاه پیدا میکنند.
2 – نقش شیخ یوسف القرضاوی
شیخ یوسف القرضاوی (از چهرههای برجسته اخوان المسلمین) دههها در قطر زندگی کرد، او در رسانههای قطری فعالیت داشت و تا قبل از وفاتش، مرجع فکری نزدیک به اخوان المسلمین، محسوب میشد ، حضور او نمادی از روابط حسنه ای میان دو طرف بود و اینگونه یوسف القرضاوی در این دوره (حوالی دهه 2000) تبدیل به یک مرجع معنوی و فکری در قطر میشود.
3 – همسویی سیاسی در دوره بهار عربی
در سالهای ۲۰۱۱–۲۰۱3: قطر، از جریانهای اسلام سیاسی بهویژه اخوان المسلمین در مصر، تونس، لیبی و سوریه حمایت رسانهای و دیپلماتیک کرد و شبکه الجزیره پوشش گسترده و عمدتاً مثبت از گروههای وابسته به اخوان المسلمین را ارائه میداد و د راین زمان قطر سیاست خارجی متفاوتی در جهان عرب در پیش میگیرد.
الجزیره با نگاه نسبتا همدلانه به اسلامگرایان، از جمله اخوان المسلمین شناخته میشودو اینچنین رابطه قطر با مصر حسنی مبارک گاهی به دلیل حضور چهرههای اخوانی در دوحه تنشآلود می شود و این دوره ۲۰۱۱–۲۰۱3 یعنی سال های بهار عربی دوره نقطه اوج نزدیکی قطر و اخوان المسلمین است و این حمایتی که ظاهراً منشا آن مبهم است، باعث اختلاف قطر با کشورهای عربی شده است و کشورهایی مثل عربستان، امارات و مصر، اخوان المسلمین را گروهی تهدیدآمیز میدانند.
در سال ۲۰۱7 یکی از دلایل اصلی بحران خلیج فارس و قطع روابط این کشورها با قطر، ادعای آنها درباره حمایت قطر از اخوان المسلمین بود! و نهایتاً قطر از دولت اخوانی محمد مرسی در مصر حمایت سیاسی و مالی میکند و در تونس، لیبی، سوریه (الجولانی) و غزّه نیز جریانهای نزدیک به اخوان المسلمین از جمله حماس، مورد حمایت رسانهای و دیپلماتیک قطر قرار میگیرند و اینچنین قطر در سالهای (۲۰۱۳–۲۰۱۷) به عنوان پشتیبان اصلی اسلام سیاسی سنی در منطقه شناخته میشود و پس از سقوط محمد مرسی و روی کار آمدن السیسی، مصر به شدت علیه قطر موضع می گیرد و عربستان و امارات هم که با اخوان المسلمین تخاصم دیرینه دارند، فشار بیشتری بر قطر میآورند و این رخدادها سبب می شود که در 2014 سفرای این کشورها از قطر خارج شوند.
و به دنبال آن عربستان، امارات، بحرین و مصر روابط خود را با قطر قطع میکنند و یکی از مهمترین علل این امر را «حمایت قطر از اخوان المسلمین» اعلام می دارند و این قطع ارتباط سبب می شود که قطر با ترکیه و برخی گروههای نزدیک به اخوان المسلمین همکاری بیشتری کند و این قطع روابط یا روابط حداقلی تا حدود ۲۰۲۱ ادامه می یابد .
با پا در میانی برخی کشورها، این قطع ارتباط پایان یافت و طی اجلاس صلح و آشتی در «العلا» ملک سلمان پادشاه عربستان، از سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای شرکت در چهل و یکمین جلسه شورای همکاری خلیج فارس در شهر «العلا» که از شهرهای تاریخی عربستان است و در غرب شبه جزیره عربستان واقع شده است در خصوص پایان دادن به محاصره قطر و گشودن مرز عربستان با قطر دعوت کرد که در آن اجلاس که در سال ۲۰۲۱ صورت پذیرفت، روابط فیما بین، قدری التیام گرفته و عادی تر شد، لیکن هنوز این روابط کاملاً حسنه نشده است!
در پی این اجلاس، قطر تغییرات تدریجی در سیاست خارجی خود اعمال می کند و در پله اول به ظاهر، حمایت آشکار خود از اخوان المسلمین را کاهش می دهد امّا موضع قطر همچنان این است که اخوان را سازمان تروریستی نمیداند و روابط فرهنگی و تاریخی با شخصیتهای اخوانی همچنان برقرار است، ولی از حمایت سیاسی مستقیم مثل گذشته خبری نیست و قطر نیز طی تبادلات دیپلماتیک اعلام نمود : موضع رسمی قطر این است که : سازمان اخوان المسلمین و اعضای آن را تروریست نمیداند (برخلاف برخی کشورها)، اما میگوید که از هیچ گروه سیاسی به معنای سازمانی حمایت نمیکند و صرفاً ارتباطات دیپلماتیک یا رسانهای با آنان دارد.
وضعیت امروز
پس از پیمان صلح العُلا در (2021 اجلاسیه اتحادیه کشورهای عربی) قطر برخی رفتارهای خود را متوازن کرده است، بااینحال، روابط فرهنگی، تاریخی و رسانهای با اخوان المسلمین، همچنان وجود دارد، هرچند شدت حمایت مستقیم سیاسی مانند دوران بهار عربی کمتر شده است و با همه اوصاف، «قطر» اخوان المسلمین را تروریست نمیداند اما در عین حال اجازه فعالیت سازمانیافته به آنان را نیز نمیدهد، و در قطر فضا برای شخصیت های اخوانی بازتر است، در این رابطه باید گفت قطر چاره ای جز اتخاذ چنین موضعی ندارد چرا که همه کشور قطر در خاندان سلطنتی خلاصه نمی شود ! در حقیقت دو گروه کشور قطر را ساخته اند گروه اول خاندان سلطنتی و گروه دوم گروه های متخصص سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی دینی وارداتی از اخوان مصری! بنابراین به همان میزان که خاندان سلطنتی از اهمیت در قطر برخوردارند این گرو های متخصص نیز به همان میزان یا بیشتر برای قطر حائز اهمیت هستند و شالوده و بنیه فکری قطر که بنیه پیچیده و کارایی است و نمونه آن تاسیس الجزیره است از درون همین نیروهای اخوانی ظهور می کند و اخراج آنها از قطر و یا ازبین بردن آنها، امر محال و توقعی بی جاست! مضافاً که پس از سقوط اسد و روی کار آمدن الجولانی و موفقیت حماس در جنگ با اسرائیل، روح تازه ای به پیکر اخوان المسلمین دمیده شده است.
عربستان سعودی، که خود را آقای عرب می داند این اوضاع را بر نمی تابد و تا کنون اخوان المسلمین را تروریستی اعلام کرده و فعالیت اخوانیها در داخل سعودی را ممنوع اعلام کرده و در منطقه (مصر، لیبی، …) نیز علیه اخوان المسلمین عمل میکند .
امارات نیز مثل سعودی اخوان المسلمین را سازمانی تروریستی اعلام کرده و سختگیرترین برخوردها در جهان عرب را با اخوان المسلمین اتخاذ کرده است و سیاست فعال برای محدود کردن نفوذ اخوان در منطقه را در پیش گرفته است و بیم آن می رود این دو کشور که ادعای سیادت بر کشورهای عربی را دارند در آتیه، با سوریه الجولانی و غزه حماس نیز کنار نیایند .
خط زمانی رابطه قطر و اخوانالمسلمین
دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ آغاز آشنایی قطر تازه تاسیس بدوی و نیروهای متخصص و پر تلاش اخوان المسلمین بود و فضای مصرِ ناصری دیگر برای اعضای اخوان تنگ شده و بسیاری از آنان مسیر خلیج فارس را در پیش گرفتند، قطر آن زمان تازه وارد عصر دولتسازی شده بود و نیروی متخصص کم داشت، چند نفر از اعضای اخوان در آموزش، قضاوت، امور دینی و اداری نقشآفرین شدند و اینجا نخستین لایه رابطه شکل گرفت «نیاز قطر به متخصص، و نیاز اخوان به پناه و پناهگاه.
دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ و شکلگیری شبکههای فکری
قطر در این دوره به سمت ساخت نهادهای دینی و آموزشی رفت و اخوانیها در این نهادها حضور داشتند و فضای فکری کشور را تا حدی رنگآمیزی کردند لیکن ارتباط اما سازمانی نبود؛ بیشتر حضور شخصیت های اخوانی، شخصی و شبکهای بود.
در دهه ۱۹۹۰ تثبیت رابطه رسانهای در قطر صورت گرفت و قطر شبکه الجزیره را با تلاش های نیروهای اخوان المسلمین، تأسیس کرد و شیخ یوسف قرضاوی که از برجستهترین چهرههای اخوانی بود، با برنامه “الشریعة والحیاة” در شبکه الجزیره، تبدیل به یکی از شناختهشدهترین چهرههای مذهبی جهان عرب شد و این دوره، مرحلهای است که پیوند قطر و اخوان به چشم عموم عربها آمد.
و در ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ اوج رابطه اخوان و قطر در دوره بهار عربی و بیداری اسلامی شکل گرفت و بهار عربی و بیداری اسلامی، مانند توفانی بود که همه چیز را جابهجا کرد و قطر در این دوره به صورت آشکار از جریانهای اسلام سیاسی، بهویژه اخوان، حمایت رسانهای و دیپلماتیک کرد، بهخصوص در مصر و (حمایت از محمدمرسی) که کمک های ایران نیز برای تحقق دولت اخوانی مرسی از اشتباهات نابخشودنی است و تونس، لیبی و سوریه بر علیه دولت بشار و در تعارض با سیاست های منطقه ای ایران و الجزیره تبدیل به بلندگوی موجهای سیاسی جدید شد و اینجا بود که کشورهای منطقه گفتند: قطر دارد اخوان را به پروژهای منطقهای تبدیل میکند.
با نفوذ دولت های عربی منطقه من جمله سعودی و امارات و فشار قدرت های داخلی مصر در سال ۲۰۱۳در اثر کودتا دولت اخوانی مرسی سقوط کرد و اینجا آغاز فشارهای عنان گسیخته بر علیه اخوان بود که با سقوط دولت مرسی اتفاق افتاده بود .
امارات و عربستان جبههای علیه اخوان تشکیل دادند و قطر ناگهان خود را در مقابل موجی از خشم منطقهای دید.
سال ۲۰۱۴ اولین بحران دیپلماتیک به خاطر حمایت قطر از اخوان المسلمین شکل گرفت و برای نخستین بار، عربستان، امارات و بحرین، به دلیل همین حمایت، سفرای خود را از قطر فراخواندند و قطر در این دوره برخی چهرههای اخوانی را از کشور خارج کرد، هرچند رابطه بهطور کامل قطع نشد.
در سال ۲۰۱۷ قطر؛ توسط چهار کشور عربستان، امارات، بحرین و مصر با قطع رابطه ، محاصره شد و این نقطه عطف بزرگی به خاطر حمایت قطر از اخوان المسلمین بود .
در اجلاسی که قرار بود این محاصره شکسته شود، 13 شرط برای عادی سازی روابط با قطر طرح گردید که اولین آن، قطع کامل رابطه با اخوان و اخراج اعضای آن از قطر بود و قطر این شروط را نپذیرفت و این مرحله بزرگترین شکاف میان قطر و مخالفان اخوان در منطقه بود.
و نهایتاً در سال ۲۰۲۱ آشتی بزرگ بین قطر و کشورهای خلیج فارس صورت پذیرفت و با «بیانیه العُلا»، بحران پایان یافت و قطر روابط را ترمیم کرد اما مشی سیاسی مستقل در قبال اخوان المسلمین را نیز کاملاً کنار نگذاشت.
در این وهله قطر تلاش کرد تنش رسانهای را کاهش دهد و نقش خود را متوازن تر نشان دهد و امروز رابطهای نرمتر میان قطر و دول خلیخ فارس برقرار است اما همچنان شواهد حکایت از حمایت های گاه و بیگاه قطر از اخوان دارد البته قطر رسماً میگوید بهطور سازمانی از اخوان حمایت نمیکند.
به هر حال ریشههای تاریخی، شبکههای فکری، و برخی روابط شخصی نمی خواهد که قطر فرزند خوانده خود را فراموش کند و به همین دلیل، حضور رسانهای و فضای فکری نزدیک به اخوان کاهش یافته امّا حذف نشده است.
جمع بندی
با توجه به طرح آمریکا در تروریستی اعلام کردن اخوان المسلمین چند نکته قابل طرح است .
1 – این طرح (طرح ترامپ) پس از حضور محمد بن سلمان در کاخ سفید مطرح شد و گمانه زنی ها حاکی از آن است که می تواند خواسته بن سلمان از ترامپ باشد .
2 – احتمال اینکه بمباران دوحه توسط رژیم صهیونی با همکاری و موافقت و اطلاع عربستان سعودی، امارات،مصر صورت گرفته باشد بسیار زیاد است .
3 – حمایت قطر از اخوان المسلمین هویتی است و امکان دست کشیدن قطر از این حمایت وجود ندارد .
4 – آمریکایی ها نظر منفی نسبت به اخوان المسلمین ندارند و اساساً با سازمانی مثل اخوان المسلمین می توانند منویات خود را در برخی کشورها بهتر پیش ببرند و طرح اخیر نیز صرفاً بخاطر بدست آوردن دل سعودی ها با امّا و اگر صورت گرفته است .
5 – در آتیه شاهد حضور بیشتر افکار اخوانی در اداره غزه ، سوریه و برخی نقاط دیگر جهان خواهیم بود .
گردآوری – سیدمحمدرضا آقامیری
