اطلس 14 – فلسطین امروز بهدلیل مقاومت مردم غزه، خشونت بیسابقه اسرائیل و بیداری افکار عمومی جهان به کانون یک منازعه بزرگ ژئوپلیتیکی و اخلاقی تبدیل شده است.
مارتین مارتینلی، مورخ آرژانتینی، این وضعیت را نماد مبارزه جهانی علیه استعمار، آپارتاید و هژمونی غرب میداند.
بهگفته او افشای جنایات، نقش شبکههای اجتماعی، جنبشهای مردمی و تغییر مواضع برخی دولتها روایت صهیونیستی را تضعیف کرده و مشروعیت سخن گفتن از «نسلکشی» را افزایش داده است.
او معتقد است این لحظه یک نقطهٔ عطف تاریخی است که نشان میدهد مقاومت فلسطین، ضعفهای ساختاری قدرتهای امپریالیستی را آشکار کرده و الهامبخش جنبشهای رهاییبخش جهانی شده است.
مورخ آرژانتینی میگوید: فلسطین امروز در کانون توجه جهان ایستاده؛ جایی که مقاومت بیسابقه مردم غزه، خشونت بیحد و حصر اسرائیل و بیداری افکار عمومی جهانی، ساختار هژمونی غرب را به چالش کشیده و این سرزمین را به نمادی از مبارزه جنوب جهانی علیه استعمار و آپارتاید تبدیل کرده است.
به گزارش ابنا ـ تحولات بیش از دوسال گذشته در فلسطین، این سرزمین را به کانون یکی از مهمترین منازعات ژئوپلیتیکی و اخلاقی جهان تبدیل کرده است؛ نقطهای که بسیاری آن را آینه بحرانهای ساختاری نظام بینالملل میدانند. در چنین فضایی، رجوع به پژوهشگرانی که سالها با رویکردی تاریخی و ساختاری تحولات منطقه را دنبال کردهاند اهمیتی ویژه دارد.
پروفسور مارتین مارتینلی، از چهرههای معتبر در مطالعات تاریخ معاصر و مناسبات آسیای غربی، یکی از این پژوهشگران است.
مارتینلی طی سالهای اخیر مسئولیتهای متعددی در حوزه مطالعات منطقهای بر عهده داشته است: از تدریس تاریخ معاصر و تاریخ آسیا و آفریقا در دانشکده فلسفه و ادبیات دانشگاه بوئنوسآیرس (FFyL-UBA) تا مدیریت سمینار «خاورمیانه معاصر» و کرسی آزاد مطالعات فلسطین «ادوارد سعید».
این مورخ آرژانتینی همچنین مدیر بخش تاریخ خاورمیانه معاصر در برنامه مطالعات تاریخی و انسانشناختی آمریکا (ProeHaa) و عضو گروه کاری «خاورمیانه و آمریکای لاتین» در کلکسو (CLACSO) است.
پروفسور مارتین مارتینلی در گفتوگو با خبرگزاری ابنا، وضعیت کنونی فلسطین را در بستر تاریخی، سیاسی و ساختاری آن تحلیل میکند؛ وضعیتی که این سرزمین را به یکی از محورهای اصلی مبارزه «جنوب جهانی» علیه استعمار اسکان، نظام آپارتاید اسرائیل و شبکه همپیمانان امپریالیسم غرب بدل کرده است.
گفتوگو از: خانم ماریلیون/ خبرنگار خبرگزاری ابنا در ونزوئلا
ابنا: آقای مارتینلی، در میانه محاصره کنونی غزه، این لحظه را از منظر ژئوپلیتیکی و اخلاقی چگونه توصیف میکنید؟
بهنظر من، مسئله فلسطین و تمام آنچه پیرامون آن رخ میدهد، بار دیگر به موضوع محوری «جنوب جهانی» تبدیل شده است. فلسطین در قلب ژئوپلیتیک جهان و یکی از کانونهای اصلی تقابل قدرت در نظام جهانی و سرمایهداری فسیلی قرار دارد؛ از همین رو پیامدهای کنش سیاسی آن با جنبشهای حاکمیتی و رهاییبخش در دیگر نقاط جهان بهطور مستقیم در تعامل است.
همزمان، مقاومت فلسطین ماهیتی ضداستعماری دارد زیرا با نظام آپارتاید و استعمار اسکان صهیونیستی مواجه است، و ماهیتی ضدامپریالیستی دارد چون در برابر توسعه همپیمانانه قدرت غرب در پهنه آفرو ـ اوراسیا ـ از مراکش تا پاکستان و از ترکیه تا یمن ـ میایستد.
تلاش برای درهمشکستن فلسطینیها در یک نبرد آشکارا نامتقارن، دو بُعد متضاد را برجسته میکند: از یکسو خشونت افسارگسیخته اسرائیل ـ از قحطی برنامهریزیشده تا تجاوزهای سازمانیافته ـ و از سوی دیگر استقامت بیمانند فلسطینیها در دفاع از بقا، سرنوشت، و حق زیست در سرزمین خود.
ابنا: دستگاه صهیونیستی طی دههها روایتهایی را تحمیل کرده که اشغال را مشروع جلوه میداد. چه عواملی این هژمونی را فرسوده کرد؟
ترکیبی از چند عامل. نخست، موج گسترده تظاهرات جهانی ـ از دانشجویان و دانشگاهیان تا کارگران و مردم عادی ـ که سطح تازهای از آگاهی را، حتی در کشورهایی که حامی نسلکشیاند، آشکار کرد.
دوم، شبکههای اجتماعی ـ بهرغم سانسور گسترده علیه روایتهای افشاگرانه ـ خشونت پنهان اسرائیل را عیان کردند؛ شدت جنایتها به حدی بود که دیگر امکان پنهانسازی وجود نداشت.
در کنار اینها، بسیاری از کشورها روایت مستقل خود را مطرح کردند؛ بخشی از این موج حاصل همبستگی بیسابقه با فلسطین بود: مبارزهای که به نماد تقابل ستمدیدگان و ستمگران بدل شده است.
در نهایت، راهبردهای مقاومت فلسطین ـ با وجود محدودیت شدید امکانات ـ و نقش کشورهایی که از آن حمایت کردند، چه نمادین و چه در قالب اقداماتی چون تحریم، عدم سرمایهگذاری و مجازاتها (BDS) یا حتی مشارکت مستقیم در مقابله با ارتش اسرائیل، در این تغییر هژمونی تأثیر تعیینکننده داشت.
ابنا: آیا واژه «نسلکشی»، که زمانی حاشیهای بود، امروز در زبان سیاسی و رسانهای مشروعیت یافته است؟
کاملاً. ابعاد کشتاری که ارتش اسرائیل علیه مردم غزه اعمال کرد ـ با روشهایی متفاوت علیه فلسطینیهای کرانه باختری و حتی برخی کشورهای منطقه ـ ماهیت نسلکشی آن را غیرقابل انکار ساخت.
پیوستن دولتها، صدها دانشگاهی، و حتی سازمان ملل به این توصیف، این مشروعیت را تثبیت کرد.
ابنا: پلتفرمهای دیجیتال، رسانههای جایگزین و شهادتهای مستقیم چه نقشی در فروپاشی روایت رسمی داشتهاند؟
نقشی محوری. رسانههای جریان اصلی، هرچند اندکی از روایت صهیونیستی فاصله گرفتهاند، همچنان در چارچوب نظام امپریالی تحت رهبری آمریکا و ناتو عمل میکنند. در مقابل، پلتفرمها توانستند آگاهی عمومی را بهمراتب بیش از رسانههای رسمی ارتقا دهند.
اگرچه برخی ابعاد مقاومت فلسطین کمتر بازتاب یافته، اما صدای خبرنگاران فلسطینی ـ که خود آماج حملات مستقیم اسرائیلاند ـ به گوش جهانیان رسید. خبرنگاران و رسانههای بینالمللی نیز هدف قرار گرفتهاند.
با تخریب زیرساختهای اطلاعرسانی و تغییر مسیر دسترسی مردم به اخبار، رویدادهایی مانند «ناوگان جهانی صمود» و راهپیماییهای میلیونی، پرچم فلسطین را به نماد مقاومت بدل کرده است.
این روند نگاه جهانی نسبت به اسرائیل و آمریکا را بهشدت منفی کرده و میتواند ـ مشابه تجربه آفریقای جنوبی ـ به فشارهای داخلی و خارجی بر رژیم آپارتاید بینجامد؛ رژیمی که در پی ایجاد «آشوب کنترلشده» در منطقه است..
ابنا: چه عواملی باعث شده برخی دولتها ـ حتی در غرب ـ از روایت صهیونیستی فاصله بگیرند؟
رفتار غرب دوگانه است: از یکسو، بهعنوان متحد اصلی آمریکا و ناتو، همچنان پشتیبان اسرائیل است؛ اما از سوی دیگر، ابتکارهایی مانند اقدام کارگران و اتحادیههای ایتالیا ـ با شعار «همه چیز را متوقف کنیم؛ نسلکشی را متوقف کنیم» ـ نشانهای از تغییر است.
همچنین روند بهرسمیتشناختن دولت فلسطین ـ هرچند محدود، دیرهنگام و مشروط ـ بیانگر آغاز فاصلهگیری از سیاستهای اسرائیل و آمریکا است.
نمونههایی مانند اعتصابهای کارگری در بنادر ایتالیا که به اعتصاب سراسری برای فلسطین تبدیل شد، در کتاب «ژئوپولیتیک نسلکشی در غزه» نیز بررسی شده است.
اگر این موج به تحریم تسلیحاتی، تحریم اقتصادی، لغو امتیازات ویژه اسرائیل در اتحادیه اروپا و ناتو، یا تعلیق تیم ملی و باشگاههای اسرائیل از یوفا برسد، شرایطی مشابه تحریم آفریقای جنوبی شکل خواهد گرفت؛ با پیامدهایی عمیق برای رژیم آپارتاید.
ابنا: جایگاه معنویت فلسطینی در مقاومت چیست؟ نماد است یا بُعدی راهبردی؟
معنویت یکی از ستونهای مقاومت است و نقشی اساسی دارد؛ مشابه بسیاری از جنبشهایی که معنویت را با مبارزه مادی پیوند میدهند.
اما باید تأکید کرد که مسئله فلسطین یک نزاع دینی نیست. محور ماجرا، مقاومت ضداستعماری و ضدامپریالیستی در برابر ساختاری است که تلاش دارد فلسطینیها را در تمام ابعاد مادی و روزمره زندگی تحت محاصره کامل قرار دهد.
روایت رسمی غرب میکوشد این تقابل را به شکل تنش میان ادیان یا فرهنگها معرفی کند، در حالی که ریشه بحران در طراحی اسرائیل بهعنوان ابزاری برای تفکیک جمعیتها و پیشبرد نفوذ غرب در شرق نهفته است.
مقاومت فلسطین از منابع متنوعی الهام میگیرد، اما نه در چارچوبی که غرب میکوشد به آن تحمیل کند.
ابنا: آیا اکنون در نقطه عطف تاریخی قرار داریم یا ساختار مصونیت اسرائیل همچنان مانع تغییر واقعی است؟
بیتردید در نقطه عطف هستیم.مسئله فلسطین به موضوع مرکزی جنوب جهانی بدل شده، هژمونی غربی در حال افول است و واکنش آن افزایش نظامیگری است.
آگاهی جهانی نسبت به وضعیت فلسطینیان و همچنین مردم لبنان، سوریه، عراق، یمن و ایران ارتقا یافته است، اما تحقق تغییر واقعی زمانبر است و معلوم نیست نهایتاً آیا به فروپاشی ساختار موجود منجر میشود یا خیر. این مسیر میتواند به نمونههایی مانند ویتنام، الجزایر یا آفریقای جنوبی شباهت پیدا کند.
در این میان، نقش قدرتهایی مانند بریکس و نهادهای مستقل از آمریکا تعیینکننده خواهد بود. حتی در خود آمریکا نیز مخالفت با سیاستهای اسرائیل رو به افزایش است.
ابنا: فلسطین چه درسهایی درباره کرامت، مقاومت و ساخت حقیقت در برابر ماشین امپریالیستی به جهان میدهد؟
فلسطین و حامیان آن نشان میدهند ماشین امپریالیستی ـ با وجود قدرت نظامی، فناوری و رسانهای ـ دارای ضعفهای ساختاری است.
مقاومت چند دههای فلسطینیها، و بازتاب بیسابقه جهانی آن، ثابت کرده که در برابر استعمار، امپریالیسم و سرمایهداری فسیلی، ملتها همچنان بازیگران مؤثرند.
آنچه فلسطینیها رقم زدهاند یک حماسه تاریخی است؛ در حالی که غرب تلاش میکند ملتها را وادار به تسلیم کند، فلسطینیان هر روز نشان میدهند که اراده و پایداریشان ریشهدار و تاریخساز است.
این تجربه نگاه جهانی نسبت به قدرت امپراتوری و مفهوم مقاومت مردمی را تغییر داده و نشان داده فلسطینیها در کنار ستمدیدگان تاریخ ایستادهاند.
ابنا: در شرایط بیداری جهانی، روشهای دستکاری صهیونیستی تا چه حد مؤثر است؟
این تلاشها ادامه خواهد یافت؛ رژیمی که مرتکب نسلکشی میشود ناگزیر به تحریف روایتهاست. اما اینکه قربانیان نسلکشی گذشته، امروز خود مرتکب نسلکشی شدهاند، آنان را از پاسخگویی مصون نمیکند.
آنها میکوشند با خرید رسانههای جدید مانند تیکتاک یا بهرهگیری از هوش مصنوعی برای انتشار تبلیغات جنگی، حقیقت را سانسور کنند.
بااینحال، سطح آگاهی جهانی به نقطهای رسیده که احتمال بازگشت از آن بسیار اندک است.
ابنا: مسئولیت امروز اندیشمندان، رسانهگران و رهبران دینی در برابر سکوت یا بیطرفی حسابشده چیست؟
مسئولیت آنان سنگین است؛ بیطرفی در چنین موقعیتی عملاً همسویی با ستمگر است. هر فرد در جایگاه خود موظف است برای توقف این جنایت و جلوگیری از تکرار آن اقدام کند.
نسلکشی کنونی سطحی از خشونت را آشکار کرد که در دهههای اخیر بیسابقه است. کشورهای منطقه—از فلسطین و لبنان تا سوریه، عراق، یمن و ایران—تحت محاصره، تحریم و مداخله سیاسیاند و با موجی از تصاویر و روایتهای جعلی نیز روبهرو هستند.
در چنین وضعیتی، جنوب جهانی باید متحد شود؛ همانگونه که شمال جهانی برای استعمار ذهنها، دولتها و ملتها همصداست.
بنابراین وظیفه اندیشمندان، خبرنگاران و رهبران دینی، تقویت پیوندهای جنوب–جنوب و ارائه روایتی مستقل برای آزادی ملتهای تحت محاصره ـ از خاورمیانه تا آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین ـ است.

